۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سه‌شنبه

نیمه شب حوالی آشپزخانه

فقط گفته بودمش
گرمم کن
مرا خرد کرد
سرخ کرد
پخت
سوخت
دوباره تمنای همان یخچال را کردم اما
خیلی دیر شده
اکنون دیگر سودای زباله دانم آرزوست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیدگاهتون رو پرت کنید می گیرم