۱۳۹۲ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

كس-شر

الان تو اين آفتاب سّــگم نمى ره برا ريدن، نيم ساعت ديگه كجا باشم؟
هزار تا كار دارم خودم، درس و زندگى و عصبانيت؛ عصبانيتم كاره خب، وقت مى گيره از آدم به اندازه ى ده برابر همه اينا ، بعد ديگه به يه نقطه اى از آزار ديدگى رسيدم كه دلم خواسته بِكَنم تعلقات و وفادارى و قلاده و همه چيمو بدوئم تو دشت و صحرا انقد تند تا بميرم، شده هم كسى از دوئيدن زياد مرده باشه؟ تو ليست راه هاى خودكشى پيداش نكردم.
حتماً بايد خيلى روش تخمى اى باشه، به قيافمم مياد.

۲ نظر:

  1. ((پوست یوزپلنگ از با ارزشترین و کمیاب ترین پوستهای دنیا بدلیل در معرض انقراض بودن محسوب میشود.))
    ((در دشتهای مسطح که قلمرو یوز محسوب میشود یکی از روشهای شکار یوز بدون آسیب زدن به پوست ،
    دواندن حیوان خارج از ظرفیت توان قلب حیوان است!))

    م.م،1.0.1

    حاشیه:(کلمه (ماراتن) چیزه خاصی یادت نمیاره؟!)
    حاشیه:(نه، اصلاً هم به قیافت نمیاد!) :-)
    حاشیۀ حاشیه:(حالا سوأل اینجاست:
    تو یوزپلنگی هستی که دوست داره تو ماراتن بمیره،
    یا
    تو دونده ماراتنی هستی که دوست داره مثل یوزپلنگ بمیره؟!)

    پاسخحذف

دیدگاهتون رو پرت کنید می گیرم