۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

یادم مرا فراموش

یخ زده بر خنکای نسیم خفیف خاطره ؛
خاطره استغاثه ی خواهشناک بازپخش سریال ده-دوازده قسمتی که اپیزود های آغوش انگیزش هر دو-سه ماه یکبار به بازار جرم می آیند ؛
گم شده بر تنازع انبوه انقلابیان بی قلب ؛
نامنتظر بر سلام گرم و بخارآلود ناشناسان زرد جامه ؛
و ناشنوای تصنیف خوانی شاهزاده و پرنسس -عاشقان ولیعصر، پیاده رُوی پاییزی اش ؛
بینی چکان و بازدم لرزان و گوژیده مسلک ، می روم که رفته باشم...

که ساعات پایانی یکی از این روزهای بی سر و تهم را به مایع فراموشی بیالایم.

فراموش کنم گذران جوانی یک دوست را به تصنع شادباش بگویم؛
فراموش کنم رخنه ام را در قعر مرداب جغرافیا؛
فراموش کنم ایام فراموش کردن را.