-كاشكى منم امروز مى رفتم طبس
-اوهوم
-خستمه
-نه
-تو نبر، من خودم برم
-اوهوم
-اوهوم
-اينجورى خيلى ميترسم
- از زندگيت سير شدى؟
-اوهوم
- چرا خب دخترم؟ چرا اين حرفو زدى؟
-خستمه
- ببرمت مسافرت؟
-نه
- طبس؟
-تو نبر، من خودم برم
- نه بابايى اونجورى نمى شه، مى خواى بميرى؟
-اوهوم
- خب من بهت مى گم چيكار كن، بگم؟
-اوهوم
- پاشو از اين پنجره با سر بپر پايين اينجورى ( بعد سرش را دولا كرد كه ينى اينجورى)
-اينجورى خيلى ميترسم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دیدگاهتون رو پرت کنید می گیرم