۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبه

مثل آخرین نخ سیگار

تلاش برای حفظ و نگه داری، مهم و حیاتی ، آخرین امید، برنامه ریزی  دقیق، این دست و آن دست، دست ِ آخر می شکند راحت می شوی. خُردِ خُرد. نابود....

۱ نظر:

  1. دیر زمانیست که میگریم و فریاد ،
    بس است...
    بغض خاطرات...
    سوزشِ داغِ ماندگارم ، یادگارِ آتشِ تنت،
    ارواحِ روزها و شبهای با تو،
    ناله عیش و عشق را در هوا دمیدن،
    و جادوی زمزمه وار لذت نوازش و آغوش ،
    ...
    فراموشی را نمی توانم!
    خاکسترهای زمان!
    را
    چه به ؟!
    امر و نهی باد هوس باز!

    م.م،1.0.1

    پاسخحذف

دیدگاهتون رو پرت کنید می گیرم